معنی دچار سنگینی گوش

حل جدول

دچار سنگینی گوش

کری

نانیوشا


سنگینی گوش

ثقل سامعه


سنگینی

وزن

ثقل

وقر

فرهنگ فارسی هوشیار

سنگینی

سنگین بودن گرانی وزن ثقل. یا سنگنی گوش. ثقل سامعه کری.


سنگینی کردن

(مصدر) گرانی کردن ثقل داشتن. یا سنگینی کردن سر بتن کسی. بیزار شدن وی از زندگی.

لغت نامه دهخدا

سنگینی

سنگینی. [س َ] (حامص مرکب) ثقل. گرانی. وزن و گرانی. ثقالت. ضد سبکی. || آهستگی. وقار. || جمود. || صلابت. || کابوس. || اشتداد. || ناخوشی. || ناپسندی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

سنگینی

سنگین بودن،
گرانی، ثقل،
[مجاز] وقار، متانت،

فارسی به عربی

سنگینی

ثقل، جاذبیه، خمود، وزن

گویش مازندرانی

سنگینی


دچار

دچار مبتلا

مترادف و متضاد زبان فارسی

سنگینی

ثقل، گرانی، وزن،
(متضاد) سبکی، متانت، وقار،
(متضاد) جلفی، سبکی، دشواری، تحمل‌ناپذیری، فشردگی، غلظت، دیرهضمی، بدگواری، تلخی، ناروایی، گرانی، پرهزینگی

فارسی به آلمانی

سنگینی

Ballast, Gewicht (n), Gewicht, Last (f), Masc. [noun], Stellenwert (m), Wucht (f)

معادل ابجد

دچار سنگینی گوش

734

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری